هموطن قضاوت کن

۵.۱۴.۱۳۹۱

نشان شیر و خورشید ربطی‌ به سلطنت طلب‌ها ندارد و نماد ملی‌ ماست.



اين نوشته به فروهرِ صمدخان ممتاز السلطنه، وزير مختار ايران كه توانست با كوشش هاي پيگيرش در كنفرانس ژنوِ سال 1284 خورشيدي، در كنار صليب سرخ، نشان شيروخورشيد سرخ ايران را به تصويب برساند، پيشكش مي شود.
1. عجب بازي اي مي كند اين تاريخ! درست، يكصد سالِ پيش بود كه ارباب كيخسرو شاهرخ، نماينده ي زرتشتي مجلس شوراي ملي، براي پشتيباني از درفش سه رنگِ شيروخورشيد نشان ايران، مجبور شد براي به دست آوردن راي نمايندگان مجلس و راضي كردن برخي از نمايندگان مذهبي، از هر كدام از نمادهاي روي درفش ملي ايران، تعبيري مذهبي نمايد. صد سال گذشت و امروز، نماينده ي ديگر زرتشتيان در مجلس شورا اين بار نه ملي بلكه اسلامي _ دكتر كورش نيكنام _ باز از نشان شيروخورشيد سخن گفت و خواهان بازگشتِ مجسمه هاي شيروخورشيد بر سردرِ باغ ملي شد و حداد عادل _نایت رئیس مجلس_ نيز آن را منوط به نظر مردم كرد!
2. شوربختانه چندي است، تعدادي از همكاران روزنامه نگار كه هيچ شناختي درباره ي پيشينه ي اين درفش ملي ندارند، با قلم فرسايي مي كوشند درون مايه كاملاً ملي اين پرچم را از آن بگيرند و رنگ و لعابي مذهبي به آن بزنند و با خندستاني كه به راه انداختند گروهي را نيز سوار بر اين موج كنند... نشان شيروخورشيد يك نشان ملي است و بس! به اين سند بنگريد* تا به همه ي حرف و حديث ها در اين زمينه پايان دهيم: "برگه ي ارزشمندي كه از سده ي چهارم پيش از زايش مسيح (2400 سال پيش) و در موزه ي آرميتاژ لنين گراد (سن پطرزبورگ) نگهداري مي شود. اين برگه خشايارشا يا اردشير دوم را در حال نيايش و ستايش اناهيتا كه سوار بر شير است نشان مي دهد. به خورشيدي كه بر پشت اوست بنگريد." با نگرش به اين كه خورشيد نماد ميترا و ميترائيسم، كيش بسيار كهن نياكانمان بوده است. پس از تازش تازيان به ايران، از يكسو چون پدران و مادران ما دلبستگي ديرينه به مهر و خورشيد داشتند و از سويي ديگر، نقشِ تنديس آدمي و آنهم ايزدي كه نماد كيشِ ديگري غير از اسلام بود، بر روي پرچم ناروا شناخته مي شد، به جاي تنديس ميترا نماد او را كه گرده ي خورشيد بود بر پشت شير سوار كردند و نشان شيروخورشيد از آن هنگام دوباره پديد آمد و بر روي پرچم ها رفت.
3. ايرانيان بايد گام به گام براي بازگشت شيروخورشيد اين نماد ملي سرزمينمان تلاش كنند. نخست تنديس هاي شير و خورشيد مانند نمونه ي باغ ملي را سرجايِ خود برگردانند، در گام بعدي شيرو خورشيد سرخ، جاي هلال احمر عثماني را كه بودنِ آن توهيني بزرگ به هويت ايراني است، بگيرد و در گام سوم شيرو خورشيد بر درفش ملي ايران جاي گيرد. براي تحقق اين سه گام بايد از همه ي نيرو و توانايي هاي خود بهره بريم. * بهترين كتابي كه تاكنون درباره ي پيشينه ي شيروخورشيد نوشته شده است، كتاب گرانسنگ دکتر ناصر انقطاع است كه اين سند نيز برگرفته از آن كتاباست.


۱ نظر:

  1. تا همین چند سال پیش چهره‌هایی مانند احمد کسروی، صادق هدایت، فروغ و فریدون فرّخزاد، شاپور بختیار و نمادهایی همچون شیروخورشید، سرود ای ایران، تخت جمشید و پاسارگاد ، نشان فروهر … همه در ارتباط با حکومت پهلوی معرّفی شده و مورد طعن و لعن اراذل و اوباش انقلابی بودند. حال که مدّتی است تشت رسوایی قهرمانان و اسطوره‌های سابق انقلابیون به زمین افتاده و دیگر نمی‌توان شریعتی و جلال و حنیف‌ نژاد و طالقانی و صفرخان و سوسیالیسم و داس و چکش و حسینیه ارشاد و ماهی سیاه کوجولو و … را ستایش کرد و آبرو نباخت؛ مصادرۀ نمادها و شخصیت‌های پیشتر منفورِ سلطنتی در دستور کار قرار گرفته است. جالب اینکه به این بسنده نمی‌شود و تلاش می‌کنند مثلاً امثال خمینی و شریعتی و جلال را که بت‌های بزرگ انقلابیون بودند به نوعی به رژیم شاه ارتباط دهند.

    فراموش کرده‌اید فروغ را که شاملوی انقلابی فاحشه سلطنت می‌خواند؟ بختیار که نوکر بی ‌اختیار بود؟ کسروی که پادوی رضا خان معرفی شد؟ شیروخورشید که نماد ستم شاهان بود؟ یادتان هست شریعتی در حسینیه ارشاد در ارتباط با تخت حمشید جه می‌گفت که بعدا تحت عنوان «آری اینچنین بود برادر» منتشر شد؟ مگر نشان فروهر را شوونیسم بهلوی‌ها نمی‌خواندید؟ ندیدید همین سه سال پیش با سلطنت طلبانی که در تجمعات اعتراضی در اروپا و آمریکا پرچم شیروخورشید دردست داشتند چه برخوردی شد؟

    پاسخحذف